روزی مجنون از روی سجاده شخصی عبور کرد

مرد نمازش را شکست و گفت: مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم چرا این رشته را بریدی.

مجنون لبخندی زد و گفت: عاشق بنده ای بودم و تو را ندیدم، تو عاشق خدا بودی چطور مرا دیدی.




تاریخ: چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:عاشق,
ارسال توسط ناصر پیکری

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 34 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 456878
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



استخاره آنلاین با قرآن کریم