مفهوم بالا به اندازه ای در جامعه امروزی از اهمیت برخوردار است که می شود از ان بعنوان رمز صلح و ارامش یاد کرد چرا که جامعه ما جامعه ای در حال گذار است و افراد باید یکسری باید و نبایدها را رعایت کنند چون غیر از ان ثبات و همگونی از زندگی جمعی و اجتماعات کوچک رخ بر می بندد و دیگر همه افراد از خواست جمعی به خواست فردی متمایل می شوند در حالی که زندگی و صلح و ارامش و ثبات همه به هم مرتبط و وابسته است و کسی نمی تواند ادعا کند که رفتار و گفتار او به کسی یا به جمع ارتباطی ندارد و اسیبی به جمع نمی رساند . جوامع جهان سومی باید این واقعیت بپذیرند که در حال گذار هستند و در این گذار باید یکسری رفتاره و گفتارها و در یک کلام کنش خود را باید متناسب با بستر پیش امده تغییر دهند. مثال و مصداق عینی همان مساله اپارتمان نشینی است که افراد دیگه نمیتوانند بگویند چهار دیواری اختیاری یا هرگونه عمل یا رفتاری را انجام دهند. بلکه باید ملاحظه کنند و رضایت سایر ساکنین را در رفتارهایشان مدنظر قرار دهند. در دهرود سفلی که قبلا دهداری نبودخیلی از مسایل و مشکلات فقط با ریش سفیدی و حتی گاهی با دعوا همراه بود چون وظایف یا کارها معلوم و مشخص نبود و خیلی از کارهایی که امروز متولی مشخص دارد قبلا وجود نداشت اما مساله ای که وجود دارد همان پذیرش این متولی یا پدیده جدید است که هنوز برخی از قدیمی های ما بسختی ان را فبول دارند و هضم ان برایشان سخت است. کارهایی مانند جمع اوری زباله ها که قبلا هر محله یا کوچه ای جایی به اسم طلنگون داشت و اشغالها را انجا می ریختند امروزه دیگه چنین مکانی نیست پس راهکار چیه ؟ این شاید کوچکترین و بی اهمیت ترین دلیل باشه برای منطقی جلوه دادن دهداری و تشکیلاتش . اما دلایلی مثا ابادانی، پیگیری مسایل بهداشتی ، اموزشی و عمرانی یک مسول و متولی میخاد و کسی که پیگیر ی کنه و اینها هم میسر نیست جز با همکاری و هماهنگی و توافق جمعی اهالی محترم دهرود سفلی.
تاریخ همیشه تجربیاتی است که شنیدن و فهمیدن و خواندن ان خالی از لطف نیست. اما گاهی هم تکرار وهمیاتی یا اطلاعات نادرستی است که ادمی را به بیراهه می بره و از حقیقت دور میکنه و مهمتر از ان اینه که حتی تا زمانی طولانی شاید راه حقیقت را هم سد کنه به همین خاطر در انتخاب نوشته های تاریخی باید نهایت دقت و وسواس را به خرج داد و از شنیدن و خواندن گفته ها و نوشته ها پرهیز کرد. در این نوشته قصد نصیحت یا اطاله کلام را ندارم بلکه با کمک شما خواننده محترم جمع اوری یا کسب اطلاعاتی خالص و ناب در مورد گذشته دهرود است. به گفته قدیمی ها مکان فعلی دهرود بعد از اتش سوزی بوده که در محل و جایگاه قبلی ان رخ داده و ان مکانی است که به اسم باغ ساله مشهور است اما امان از یک نخل و درخت و اب. شاید شمایی که این نوشته و نقل قول را میخوانی سن و سالت برسه ولی ممکنه یه نوجوان که اطلاعی از باغساله و خاطرات ان نداره فهم و قبولش براش سخت باشه چرا که خاطره ی. از چاه قنات و نخل های ان و کمی جلوتر در سالهای ۶۵ و ۶۶ از جمع شدن جوانا روستا در ان مکان برای موتورسواری و چاه مرگ یا دیوار مرگ که توسط لودرهای جهاد سازندگی حفر شده بود و بعدظهرها محل تجمعی یرای جوانان موتورسوار و کوچکترها هم بعنوان تماشاچی بود. اگه باز کمی. جلوتر بیاییم برای اثبات این حرف بعد از مخروبه شدن ان چاه مرگهای دایره ای شکل ان دیوار مرگهای تخته ای که بصورت موقت انجا می امدند و بلیطی بود و نمایش میدادند. راستی یکی از کسانی که به یادم مونده علی جوهرو بود که همیشه یه پای حاضر اونجا بود اما ایا او حالا کجاست .
بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.
* اگر پیام خدا رو خوب دریافت نکردید، به «فرستنده ها» دست نزنید، «گیرنده ها» را تنظیم کنید.
* خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.
* خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!
* این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.
* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.
* یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.
* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.
* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.
* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.
* خدا بی گناه است در پروند? نگاه تان تجدید نظر کنید.
* ما خلیفه خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.
* آنکه خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.
* خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.
* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.
* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.
* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.
* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.
* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.
* چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.
* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟
*اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟
* وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.
* آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشه من و تو.
* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.
امروزه در مقطعی از تاریخ بشر که نظارهگر گذار از عصر ارتباطات و ورود به عصر مفاهیم میباشیم، شاهد اشتراک، همگرایی، همخوانی و توافق افراد در بعضی از مفاهیم حاوی معانی و مضامین مشترک هستیم که این به نوبه خود نیازمند فعالیت در بستری تحت عنوان "شبکه اجتماعی" است. شبکههای اجتماعی با بازکردن ردپای خود در جوامع انسانی و جذب سهم بیشتری از ارتباط و تعاملات اجتماعی روزانه، به صورت فزایندهای در حال ایفای نقش در زندگی روزمره افراد هستند. دامنه این ارتباط و تعامل اجتماعی در فضای مجازی به مدد ابزارهای نوین ارتباطی بصورتی کاملتر و فراگیرتر بروز نموده و این امکان را در اختیار کاربران قرار میدهد تا علاقمندیها، افکار و اندیشهها و فعالیتهای خود را در فضایی متکثر و متنوع با یکدیگر به اشتراک گذارند. و این امکان رادر اختیار کاربران قرار میدهد تا در این داد و ستد اجتماعی فارغ از محدودیت زمان و مکان با گروهها و افراد، پیوندهایی شبکهای از روابط را بیافرینند. موضوعی که در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است، این خواهد بود که در دنیای واقعی ارزشها و هنجارهای اجتماعی بیشتر تعیین و تعدیل کننده کنشها و رفتارهای متقابل افراد هستند ولی در شبکههای اجتماعی این فرایند، معکوس بوده و بیشتر ما شاهد تاثیرگذاری کنشهای متقابل بر ارزشها و هنجارها هستیم و به بیانی دیگر، افراد در این فرایند ارتباط شبکهای، مجموعهای از الگوها، نمادها و ارزشهای ارائه شده در فضای شبکههای اجتماعی را بر اثر تکرار و مداومت در خود نهادینه میکنند و به عنوان یک الگوی فراگیر و برتر و متمایز کننده از سایر افراد در کنشهای خود ظهور و بروز میدهند و شدت آن ممکن است تا جایی پیش رود که در قالب یک برچسب و خرده فرهنگ متعارض با فرهنگ عامه در تناقض و تضاد باشد. تاکنون محققان و متخصصان دلایل زیادی را در خصوص عضویت افراد در شبکههای اجتماعی ذکر نمودهاند؛ اما آنچه بیش از همه در نتایج این تحقیقات حائز اهمیت و توجه است و موضوع این بحث را شامل میگردد مطرح شدن شبکههای اجتماعی بعنوان "بعد جدید قدرت" در قرن بیستویکم است. این شبکهها با ویژگیهای تعاملی بودن خود باعث میشوند تا همه روزه طیف گستردهای از رویدادهای متنوع به شکل آنلاین در این شبکهها اتفاق بیفتد. که حتی گاهی اوقات این امر میتواند به فرصتهای بزرگی مانند مشارکت در پروژههای سیاسی و اجتماعی در پوشش تشکیل اجتماعات مجازی، نافرمانی مدنی، دموکراسی دیجیتالی، افکارسازی، فرقه گرایی و ... باشد. نکته پایانی اینکه شبکههای اجتماعی با نقشی که در ایجاد، ساخت و فراگیری هویتهای اجتماعی مجزا دارند، نمایانگر تجلی و نمود نوعی قدرت اجتماعی خارج از اراده و تملک دولتهای ملی هستند و میتوانند بعنوان یک سرمایه اجتماعی بالفعل در آینده مناسبات جهانی، تاثیرگذار باشند. تهیه و تنظیم: ناصر پیکری، کارشناس ارشد جامعهشناسی
حجاب مجاورت: این واژه برگرفته از شعر شاعر معروف فارسی زبان حافظ است.