زندگی.. فاصله ی آمدن و مردن بود زندگی.. حاصل روییدن و پژمردن بود زندگی بار بزرگیست که من را خم کرد زیر این بار فقط چاره -کم آوردن- بود مثل -دیواره ی سد- محکم محکم بودم عاقبت -حاصل دیوار ترک خوردن بود زندگی کهنه طنابی ست که از روز ازل همه جا با من و آویخته بر گردن بود زندگی دختر زیبای زمین بود ولی سهمم از دیدن او ,حیف, حیا کردن بود كس ندانست درين باره چه حسي دارم حس من تلخ تر از واژه ی آزردن بود ..
نظرات شما عزیزان:
تاریخ: سه شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:زندگی، مردن,
ارسال توسط ناصر پیکری