شما که مطلب من میخونی دوست دارم در انتها نظرت بگی و من از بازخورد نظریات شما اندیشه مطرح شده تو این نوشته را ارزیابی کنم. از زبان ادهای قدیمی دهرود سفلی در محل و منطقه فعلی نبوده بلکه این منطقه مسکونی قدمتی نزدیک به ۱۰۰ سال و اندی داره .من شنیدم که میگند قبلا محل دیگه ی نزدیک باغساله بوده و به دلیل سیل یا اتش سوزی به این محل جدید نقل مکان میکنند و شاید قنات مخروبه که زمان بچگی ماها روان جاری بود و اهالی تمام رخت و لباسهاشون و حموم و یه کلام تمام کارهایی که به اب احتیاج داشت از طریق قنات حل میکردند البته چاه اب واقع در منازل هم استفاده می شده ولی قنات یه محلی بوده که جدا از کارکرد اشکار کارکرد پنهانی برای رد و بدل حرف و اخبار ده و درددل و گلایه ها هم داشته الان بنظر شما که میدان عمل ما فقط محدود به یه تعداد کمتر از ادمها شده و خیلی موقعیت کمتری نسبت به زمان قدیم پیش میاید که بتونبم خودمون توی یه جمع هم روستاییان و هم سن و سالها حس کنیم , وجود داره ولی اگه هم پیش بیاد انقدر نسبت به هم غریبه هستیم و برای هم نقش و فیلم بازی میکنیم که همون یک ساعت و دو ساعت یخ کسی اب نمیشه بلکه سعی میکنیم یه شخصیت نمایشی برای همدیگر به نمایش بذاریم تا مگر و خدای نخواسته دیگران از پشت پرده شخصیتمون اگاه بشند و از مقام و شخصیت توخالی و بادکنکی و موقتمون کم بشه .زمان قدیم که میگم همون. ۳۰ سی سال گذشته است که ادمها خیلی با هم رفیق و شفیق بودند و کمتر به هم فخر میفروختند و حتی از ناهار و شام و صبحونه و مسایل ریز و درشت خانواده ها اگاه بودند و شب نشینی های دوست داشتنی و بزرگتر و ریش سفیدی خیلی شایع و حکمفرما بود الان چی باید فقط شخصیت نمایش را ببینیم نه ان شخصیت واقعی فقط باید منتظر دروغ و کلک باشیم و هر روز به فکر یه دروغ تازه تر. راستی دلیل این کارها چیه ایا شما میتونید جدا از حرفهای دیگران از خودتون از فکر و اندیشه خودتون یه جواب پیدا کنید من منتظرم
میدونی جامعه یعنی چه و چرا همه ما محکوم به زیستن در جمع یا به زبان علمی اجتماع از پیش تشکیل شده هستیم و چقدر این حضور در جمع به نفع ماست و ایا کفه ترازو بیشتر به نفع فوایدش سنگین تر است یا بیشتر به نفع محدودیتهایش. اگه نظر من بخاهی من میگم همه ماها مصنوع و ساخته جامعه هستیم و اراده و تصمیم ما در انتخاب رفتار یا گفتار دخل و تصرفی نداره بلکه شخصیت ماها معجونی از چیدمان های خانه,مدرسه،دوستان و همسالان و محله مان است که ما فقط برنامه ضبط شده را هروز بروز و ظهور می دهیم. البته این صد در صد نیست و ما مطابق با شناخت و معرفت های جدید امکان تغییر و تحول و توسعه در این برنامه از قبل ضبط شده را داریم ولی امروزه ادمها با توجه به منابع نامحدود شناخت همه می توانند این تغییر را انجام بدهند و معمولا این تغییر در سن جوانی که بیشترین استعداد تغییر در ما وجود داره اتفاق میفته و هرچی سن بالاتر برود کمتر امکان تغییر وجود داره ولی این درگاه هیچ وقت بسته نیست. حالا که تا اینجا حرف منو دنبال کردی دوست دارم ادامه بدی تا نتیجه حرفا بهت بگم. ما تو جامعه شناسی از دو اصطلاحگمنشافت و گزلشافت استفاده میکنیمبه این معنی که در جامعه ابتدایی و بدوی بیشتر ادمها شبیه بهم هستند و مثل و مثل هم فکر میکنند و وضعیت پوشش و ادا و اطفار همه و همه مثل هم است ولی درجامعه دومی این صد در صد تفاوت داره و این افراد هستند که خودشان بر حسب شناختشون عمل میکنند و خیلی تابع جمع نیستند و وجدان جمعی هم حساسیت نسبت به این افراد نداره . حالا باید بگم که در دنیای مدرن یا جدید دیگه افراد این برنامه ضبط شده را دایما تغییر می دهند و خودشان اهنگ زندگیشان را ضبط و بازظبط میکنند و حتی بارها و بارها این برنامه را پاک و از نو دوباره ضبط میکنند و این روند تا اخر عمرشان ادامه داره.
فرا رسیدن عید سعید فطر را به تمامی اهالی مومن دهرود سفلی تبریگ میگم و امیدوارم این ذخیره معنوی ماندگار و ذخیره ای براتون بمون
سلامی به اهالی زحمتکش و صبور دهرود که با وجود تمام مشکلات و سختیهای معیشتی و اموزشی و فرهنگی همچنان با امید ببه فرداهای پیش رو دلخوش میکنند و سختی و مشقت مشکلات را با صبر و تحمل خود پشت سر می گذارند ایا چنین مردمانی شایسته خدمت و مهرورزی نیستند ایا اتند ایا خدمت به این ادمهای پاک ثواب و اجر اخروی ندارد چرا خدمتگزاری به بندگان خدا بخصوص اهالی این دیار عاقبت بخیری و بهروزی در پی خواهد داشت