گاهی وقتها احساست با کسانی همراه میشه که در کنارت نیستند و براشون آرزوی بهروزی و خوشبختی داری، بدون اینکه متوجه بشند. این یعنی همذات پنداری، یعنی شریک شدن در پیروزی و موفقیت کسی، گروهی، سازمانی یا حتی روستایی، شهری، استانی و کشوری. منم با اینکه از موطن خویش دورم، اما همیشه از موفقیت و کامیابی و موفقیت آدمهاشون خوشحالم، پیگیر حالشونم از راه دور، و ناراحت و کسل میشم با ناراحتی آنها. شاید گاهی وقتها دورادور دلواپس و دغدغه شون دارم، شاید از کشاورزی که محصولی کشت نموده و دعای باران میخونه، بیشتر از او من دعای باران میخونم. به امید سرفرازی و کامیابی همه آنها.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺷﺖ ...
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯼ،ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ
ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺒﺮﯾﻤﺖ ﺍﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ ...
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ:ﭼﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺍﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ...
ﮔﻔﺖ:ﭼﯽ ﻫﺴﺖ ...
ﮔﻔﺖ ":ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ "...
ﮔﻔﺖ ﺍمثل اينكه ﺧﻮﺩﺗﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺒﻤﺎﺭﯾﻮ ﺩﺍﺭﯼ ...
ﮔﻔﺖ: ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﻧﮕﺎﺭﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﺰﺭﮔﺖ
ﮐﺮﺩﻡ،ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،ﻗﺎﻣﺖ
ﺧﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﻗﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻨﯽ ..
ﭘﺴﺮﺭﻓﺖ ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ...
...
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ...
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮑﻨﻢ ...
ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ:
""ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﺎﺩﻡ نمیاد!!!"
آدمی مجموعه ای از احساسات است و وجود هر کدام در سلامت جسمی و روانی انسان بخشی حیاتی و ضروری است. ترس، نفرت، شادمانی، شگفتی، علاقه و ... . انسان موجودی دو بعدی است جسم و روح. هر کدام به تناسب هویت و شخصیت انسانها بخشی از دغدغه ها و اندیشه را به خود معطوف می نمایند. برای حفظ تعادل باید نگاهی چند بعدی داشت و مانند یک کشور باید به تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توجه نمود. گاهی غذای جسم و گاهی هم تغذیه روح و روان. انباشت و رسوب ناکامی ها و عدم برآورده کردن نیازهای جسمی و روانی تاثیری بزرگ بر شخصیت ما دارند پس، اهمیت دادن و پرداختن به احساسات و قربانی نکردن آنها در برابر سایر احساسات دیگری امری ضروری است.
فکر کنم بزرگترین عامل تاثیرگذار بر ما افکار و عقاید خودمان است. گاهی افسردگی و اندوه گذشته ما را اذیت می کنه گاهی هم استرس و اضطراب آینده نیامده. من خودم مثال میزنم چند روز دیگه مصاحبه دارم از همین حالا استرس دارم چی میشه و چی نمیشه. چقدر این در و آن در میزنم. نمیشه گفت اعتماد به نفس ندارم حالا ممکنه یه حدی از استرس هم مربوط به آن باشه ولی استرس از بدترین مریضیهاست که درمان و دواش هم دست خودماست. حالا چرا اول نوشته ام از افکار و عقاید نام بردم. زیرا دلیل بیشتر استرس ها افکار و عقاید و ذهنیات ما هستند.